حقوق شهروندی

در جای جای شهر و کشورمان بارها با این مساله برخورد کرده ایم که اداره ای یا ارگانی جهت انجام عملیاتی پیاده رو یا کوچه ای را کنده و پس از مدتی که کار مورد نظر انجام شده، کارگران آن گودال حفر شده را به امان خدا رها کرده و رفته اند. گاهی هم ممکن است دلشان به رحم آید و مدتی بعد، خاک بیرون آورده را درون گودال برگردانند. اما صاف کردن محل و بازگرداندن آن به وضعیت سابق، گاه روزها و هفته ها و حتی ماهها به طول می انجامد، تا عاقبت یکی از اهالی  محل به فکر ترمیم و آسفالت آن محل بیفتد و یا با هزینه شخصی یا با شراکت سایر اهالی آن کوچه یا گذرگاه، آن را به وضعیت مناسب سابق در آورند. واقعا در چنین وضعیتی اگر کسی در حال عبور از آن محل در اثر افتادن در آن چاله یا به علت غیر هم سطح بودن پیاده رو، دچار آسیب دیدگی شود، چه باید کرد؟ آیا می توان به جایی شکایت کرد؟

همین طور دیده ایم که گاهی در خیابان ها ی پر رفت و آمد قسمتی از آسفالت خیابان ها ترمیم شده و قسمتی دیگر در وضعیت قبلی رها شده و بدین ترتیب اختلاف سطحی در حد چند سانتی متر ایجاد شده که ممکن است کسی که در حال عبور از آن محل است یا در حال پیاده شدن از اتومبیل است، ناخوداگاه پایش را در محلی بین سطح بلند و سطح کوتاه بگذارد و آسیب هایی از شکستگی استخوان پا، یا در رفتگی و یا حداقل زمین خوردن برای وی ایجاد شود. شخص زیان دیده چه اقدامی در این خصوص می تواند بکند و آیا حرفش به جایی خواهد رسید؟

در این خصوص قانون مسئولیت مدنی که در 16 ماده در 1339/02/07 تصویب گردیده در ماده 1 خود اعلام می دارد: "ماده 1- هر کس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد."

تنها در انتهای ماده 6 که موضوع منجر به مرگ آسیب دیده شود اشاره شده که اگر مرگ فوری نباشد، هزینه معالجه و درمان ناشی از سلب قدرت کار کردن در مدت ناخوشی نیز جزو زیان محسوب خواهد شد. اما ماده 11 این قانون که دقیقا به موضوع مورد بحث ما پرداخته است، در قسمت اخیر خود آب پاکی را روی دست زیان دیده ریخته و می گوید:".... ولی در مورد اعمال حاکمیت دولت هر گاه اقداماتی که بر حسب ضرورت برای تامین منافع اجتماعی طبق قانون به عمل آید و موجب ضرر دیگری شود، دولت مجبور به پرداخت خسارت نخواهد بود." از آنجا که معمولا جهت و دلیل حفر این گودال ها تامین منافع اجتماعی است، لذا این قسمت ماده دست زیان دیده را در طلب جبران خسارت بسته است.

ولی آیا این قانون که مربوط به 53 سال پیش است، با میزان مجازاتی که هیچ گونه تجانسی با هزینه های این روز ها و قیمت دارو و درمان ندارد، می تواند در  حال حاضر جواب گوی خساراتی که به افراد بی گناه جامعه وارد می شود باشد؟

برای ملموس تر شدن موضوع به دو مورد که یکی اخیرا در تهران برای یکی از نزدیکان اتفاق افتاده و دیگری که سال ها قبل در توکیو اتفاق افتاد و خود شاهد آن بودم اشاره می کنم.

خانمی حدودا 80 ساله در خیابان اصلی یوسف آباد در تهران از تاکسی پیاده شده بود که اتفاقا پایش در قسمتی  از خیابان قرار می گیرد که اختلاف سطحی در حد 8 سانتی متر بین قسمت جدید آسفالت شده و قسمت آسفالت شده قبلی داشت و به این ترتیب پای ایشان از ناحیه مچ شکست. از آنجا که  این کار از وظایف  نیمه کاره رها شده ی شهرداری بود و چندین قدم پایین تر از آن محل شهرداری منطقه 6 در میدان کلانتری وجود داشت، قرار شد ایشان از این موضوع علیه شهرداری شکایت کند، اما با مراجعه ایشان معلوم شد که مبلغ بسیار ناچیزی  در حدود 10 هزار تومان، در صورت محکومیت شهرداری به ایشان پرداخت خواهد شد!! طبیعی است که  با شنیدن این مطلب، نامبرده از شکایت منصرف شد. اما نه تنها مدتی گرفتار این پای شکسته شد  و از انجام امور زندگی خود محروم ماند و چندین نفر مجبور به کمک به وی شدند، بلکه ناگزیر به پرداخت مبالغ هنگفتی بابت مراجعه به پزشک و گچ گرفتن و دارو و درمان گردید. جالب است که این اختلاف سطح تا حدود یک سال  پس از این اتفاق نیز همچنان وجود داشت و هیچ کس به فکر ترمیم و هم سطح کردن آن نیفتاد! و در حال حاضر اطلاع ندارم که آسفالت این قسمت از خیابان  مرمت شده یا خیر.

مورد دوم مربوط به اتفاقی بود که چندین سال قبل در توکیو شاهد آن بودم. به اتفاق خانواده در راه رفتن به لوس آنجلس چند روزی در توکیو پایتخت ژاپن توقف کردیم. صبح روزی که قرار بود بعد از ظهر آن به فرودگاه برویم، از پنجره هتل به خیابان نگاه کردم و دیدم پیاده روی خیابان را کاملا کنده اند و امکان عبور و مرور نیست. نگران از اینکه بعدازظهر برای بردن چمدان ها گرفتار نشویم، از هتل برای قدم زدن و صرف ناهار بیرون رفتیم. سپس به هتل بازگشتیم و نیم ساعتی استراحت کردیم، بس از استراحت اولین کاری که من کردم نگاه کردن از پشت پنجره به پیاده رو بود، اما منظره ای را که دیدم باور نمی کردم، زیرا در همین مدت سه چهار ساعت (یا شاید کمتر) کارگران کار خود را انجام داده، چاله ای را که به صورت سرتاسری در پیاده رو حفر کرده بودند پر کرده و حتی آسفالت هم شده بود. به طوری که هیچ آثاری از آن همه کار و فعالیت باقی نمانده بود. هیچ یک از ما چهار نفر باور نمی کردیم که واقعا در این مدت کوتاه علاوه بر کار مورد نظر که انجام شده، حتی پیاده رو صاف و مرتب و منظم مثل قبل و حتی تمیز تر از آن آسفالت شده باشد. این موضوع همه ما را به فکر فرو برد که واقعا چرا در ایران مسئولین تا این حد نسبت به این گونه مسایل که در واقع حقوق شهروندی است، بی تفاوت و بی توجه هستند و متاسفانه اعتراضی هم نمی توان کرد و اگر کسی شجاعتی به خرج بدهد و اعتراض کند، یا مثلا در جراید موضوع را مطرح کند، هر سازمانی مسئولیت را گردن سازمان دیگری می اندازد و عاقبت هم تا چند نفر با دست و پای شکسته و آسیب دیدگی هایی از این قبیل، قربانی این بی توجهی نشوند، هیچ گوش شنوایی برای شنیدن اعتراض این اشخاص وجود ندارد.

به راستی آیا اکنون که همه از حقوق شهروندی دم می زنند، وقت آن نرسیده که نسبت به این موضوع و جبران خسارت واقعی افراد زیان دیده تصمیم جدی گرفته شود، تا دیگر هیچ اداره یا ارگانی به خود اجازه ندهد، اگر جایی را برای لوله کشی گاز، یا آب، یا مخابرات، یا ترکیدگی لوله، یا به هر دلیل دیگر خراب می کنند، بیش از مدت معقولی (مثلا 24 ساعت) آن را معوق بگذارد و از این طریق حقوق دیگران را پایمال کند.

امروزه در کشورهای متمدن دیده ایم که اگر مثلا برای انجام عملیات ساختمانی، پیاده رو باید در اختیار کارگران ساختمانی قرار گیرد، کارفرما موظف است در حاشیه خیابان به طور موقت راهی، هم عرض همان پیاده رو یا کمی باریک تر در حدی که افراد بتوانند به راحتی آمد و شد کنند، از طریق نصب پایه های فلزی و دیوارهای نایلونی ایجاد کند، تا مردم بدون ترس و وحشت از این که اگر به اجبار به جای پیاده رو باید از حاشیه  خیابان استفاده کنند، احیانا با اتومبیلی برخورد نخواهند کرد. اما در ایران بدون توجه به این حق اولیه هر فرد انسانی، گاه برای عبور از پیاده روی یک خیابان واحد بارها مجبور می شویم به خیابان برویم و دوباره خود را به پیاده رو برسانیم و حتی گاه می بینیم که وسایل ساختمانی و ابزار و آلات آن، پیاده رو که هیچ، حتی نصف یا یک سوم عرض خیابان را هم اشغال کرده و عبورکنندگان چاره ای ندارند، جز اینکه خطر رفتن تا وسط خیابان و برگشتن را به جان بخرند. حال اگر اتومبیل یا موتوری هم با او تصادف کند، اگر جانی برای او باقی مانده باشد، حرف درشتی هم از راکب می شنود که چرا تا وسط خیابان آمده ای؟!

امید است این نقیصه در قوانین ما هرچه زودتر به صورتی قاطع و پیگیر رفع شود و قسمتی از حقوق شهروندی مردم، که متاسفانه همواره در این مملکت از آن چشم پوشی شده، تامین گردد.