فرزندکشی و زن کشی تا کی؟

پس از رومینا، فاطمه و پس از فاطمه، ریحانه. پیش از این ها نیز بسیاری از دختران و زنان این جامعه، خونشان به ناحق ریخته شده و کسی جوابگو نبوده، مگر فیلم خانه پدری چه مشکلی داشت که 9 سال اجازه پخش نیافت و عاقبت در سال گذشته اکران شد؟ همین دخترکشی بود، همین مثلاً غیرت و تعصب و ناموس بود. مگر پدر یا برادر مالک دختر یا خواهر است که به خود اجازه دهد به صرف تنها تصور این که ممکن است آن دختر یا خواهر به شخصی توجهی داشته، یا کمی دیرتر از معمول به خانه آمده او را از هستی ساقط کند؟

باید گفت که متاسفانه مطابق نظر برخی جامعه شناسان، پیش از این سالانه صدها حادثه تلخ مشابه اتفاق افتاده، اما امروزه فضای مجازی با بازتاب این گونه رویدادها به آن نمود بیشتری می دهد، ولی گویا برای جامعه نیز وقتی چنین اتفاقی تکرار می شود جنبه عادت پیدا می کند و همان طور که دیدیم در مورد رومینا عکس العمل های زیادی وجود داشت اما در مورد فاطمه و ریحانه که یکی دو هفته پس از او به فاصله یک روز از یکدیگر به چنین سرنوشتی دچار شدند با واکنش بسیار کمتری روبرو شدیم. به نظر می رسد تا زمانی که ماده 220 قانون مجازات اسلامی اصلاح یا حذف نشود، این وضع ادامه خواهد داشت و شاهد جنایات دیگری نسبت به رومیناها و ریحانه های دیگری نیز خواهیم بود.

البته قصاص که به نحوی همان اعدام است در زمانه فعلی و در قرن بیست و یکم نمی تواند مورد تایید باشد و خود محل ایراد است، اما وقتی قانون مجازات اسلامی، مجازات قتل عمد را قصاص قرار داده و در ماده 205 اعلام می دارد: "قتل عمد موجب قصاص است."، اگر در همین قانون کسی را که به قتل عمد اقدام نموده از این مجازات مشخص معاف کند به این معنی است که چنین شخصی را به نحوی معاف از مجازات دانسته و او نیز به خود حق می دهد که وقتی قانون گذار او را معاف دانسته، پس مجاز است که فرزند خود را به هر صورتی که صلاح می داند، با داس، چکش، چاقو یا میله از هستی ساقط کند. ماده 220 قانون مجازات اسلامی می گوید: "پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد، قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد." از نظر دیه هم خود ولیﱢ دم است و علیه خودش برای اخذ دیه اقدامی نمی کند و تنها از نظر جنبه عمومی جرم از 3 تا 10 سال حبس برای او در نظر گرفته می شود که ممکن است بعداً به صور مختلف منتفی شود. پس پرونده نهایتاً با یک حبس بسته می شود. این است که هر روز شاهد چنین قتل هایی هستیم و خواهیم بود، که البته بسیاری از آن ها هم رسانه ای نمی شوند و کسی از آن اطلاعی پیدا نمی کند تا به گوش دیگران برسد، مثل همان ماجرایی که در فیلم خانه پدری بود و دیدیم که حتی مادر دختر مقتول تا 20 سال بعد نمی دانست دخترش که توسط پدر به قتل رسیده در یکی از اتاق های همان خانه محل زندگی شان به خاک سپرده شده و او هم با آگاهی از این جنایت طاقت نیاورد و دق کرد و مرد.

 

در واقع استفاده از واژه هایی نظیر ناموس، غیرت و تعصب تنها بهانه ای برای ابراز مالکیت نسبت به آن شخصی است که به عنوان دختر یا خواهر یا زن به قتل می رسد. مگر می توان در زمانی که برده داری سالیان سال است در همه کشورهای جهان و از جمله در کشور ما حذف شده، یک انسان را در مالکیت انسانی دیگر دانست؟ مگر انسان شئی است که در مالکیت دیگری قرار گیرد و مالک هر وقت خواست جان او بگیرد؟

آنچه مسلم است در وهله اول باید در جامعه فرهنگ سازی شود و از طریق رسانه های دیداری و شنیداری مثل صدا و سیما آن قدر این مطلب و زشتی این عمل بیان شود تا قبح آن بر همه روشن گردد و فرزند کشی از این جامعه رخت بربندد؛ به علاوه در زمانه کنونی وجود ماده ای مانند ماده 220 قانون مجازات اسلامی که پدر یا جد پدری را مالک فرزند می داند، مایه تاسف است و لازم است با بازنگری در این قانون، هرچه زودتر به حکومت چنین موادی خاتمه داده شود. البته لازم به ذکر است که موضوع فاطمه دختر 19 ساله ای که تنها دو روز پس از آن که به اجبار به عقد پسر عمویش درآمد، از منزل فرار کرد، گرچه در دسته قتل های ناموسی قرار می گیرد، ولی مشکل دیگر اجتماع ما را مطرح می کند که ازدواج اجباری است و خود بحث جداگانه ای را می طلبد.